سخنی با والدین
- بازیهای “مجازی” مرگ نورونهای عصبی کودکان را رقم میزند
- بازیها و ورزشهای گروهی بیشترین تأثیر را در شکلگیری شخصیت کودکان دارند تا حدی که این تأثیر نزدیک به 40 درصد شکلگیری شخصیت کودکان را شامل میشود.
- بازی برای کودکان مثل آب برای ماهی بوده و همانطور که آب نقش حیاتی در زندگی ماهی دارد بازی و ورزش نیز نقش مهمی را در زندگی کودکان ایفا میکند.
- امروز یکی از تأکیدات روانشناسان کودک فراهم کردن مکان برای بازیهای کودکان است.
- بازی و کنشهای بازیگونه به خصوص بازیهای گروهی باعث شکلدهی به رفتارهای اجتماعی و ایجاد زمینه برای برقراری ارتباط میشود.
- بازیهای “مجازی” مرگ نورونهای عصبی کودکان را رقم میزند
- بازیها و ورزشهای گروهی بیشترین تأثیر را در شکلگیری شخصیت کودکان دارند تا حدی که این تأثیر نزدیک به 40 درصد شکلگیری شخصیت کودکان را شامل میشود.
- بازی برای کودکان مثل آب برای ماهی بوده و همانطور که آب نقش حیاتی در زندگی ماهی دارد بازی و ورزش نیز نقش مهمی را در زندگی کودکان ایفا میکند.
- امروز یکی از تأکیدات روانشناسان کودک فراهم کردن مکان برای بازیهای کودکان است.
- بازی و کنشهای بازیگونه به خصوص بازیهای گروهی باعث شکلدهی به رفتارهای اجتماعی و ایجاد زمینه برای برقراری ارتباط میشود.
- جنب و جوش کودک را پای بیش فعالی نگذارید
- كودکان عموما پرجنب و جوش هستند ولی در بعضی کودکان این فعالیتها بیش از حد عادی است گاهی علت، نگرانی و اضطراب کودک است.
- گروهی از کودکان بیقرار هستند، مدام صحبت میکنند، سوال میپرسند که موضوعات سوالات ناشی از نگرانی و اضطراب است. این گروه از کودکان مشکلاتی در محیط خانواده و رابطه با والدین دارند که با درمان گروهی خانواده توسط روانپزشک کودک و نوجوان، معمولا مشکل رفع میشود.
- گروه دیگر کودکان که با نام کودکان بیش فعال، کمتمرکز شناخته میشوند، این سندرم، بیشتر در پسران دیده شده و از 3سالگی شروع میشود اما تشخیص جدی آن از زمانی است که کودک به محیط مدرسه پا میگذارد و میتوان رفتار او را در کلاس درس، مورد بررسی قرارداد.
- ناتوانی از یکجا نشستن و بیقراری در لحظههایی که باید آرام بنشیند
- قطع پیدرپی گفتوگو و مکالمهی بزرگترها
- انجام رفتارها و اعمالی که به آنها کارهای نسنجیده میگوییم ـ پاسخ دادن به سؤال، پیش از آنکه جملهی سؤالکننده به پایان برسد
- بیصبری و بیتحملی شدید بهنحوی که هر آنچه طلب کرد، باید در همان لحظه نیز آن را دریافت کند
- ناتوانی در پیگیری مطلبها بهنحوی که بیشتر کارها را در میانه رها میکند
- بیتوجهی به نتیجهی عملی که از او سرمیزند
- ناتوانی در کنترل احساسها، فکرها و کارها
- پرحرفی بهخصوص در کلاس درس ـ مدام در حال حرکت و جنبوجوش بودن ـ بیصبری و نداشتن تحمل برای ایستادن در صف و رعایت نوبت ـ عصبی و حساس بودن و مرتب پایین و بالا پریدن ـ هل دادن بقیهی کودکان هنگامی که قرار است در صف و با آرامش بایستد – برهم زدن بازی بقیهی همکلاسیها و دخالت بیمورد در کار آنان
- انجام تکلیفهای مدرسه بدون توجه و دقت لازم
- بهاصطلاح «قاپیدن» وسایل و اسباببازیهای کودکان دیگر ـ بیتوجهی به قوانین و مقررات وضعشده در کلاس یا مدرسه ـ نداشتن مهارتهای لازم در برقراری ارتباطهای اجتماعی با دیگران ـ گمکردن وسایل شخصی بر اثر بیمبالاتی و بیدقتی ـ از این شاخه به آن شاخه پریدن در زمانی که باید توجه خود را بر موضوعی متمرکز کند و یا دربارهی آن موضوع بهدقت صحبت کند.
- تشخیص اختلال کمتوجهی و بیشفعالی به این سادگیها نیست.
- بنابراین بهتر است قبل از اینکه هرگونه برچسبی به فرزندتان بزنید، برای ملاقات با یک روانپزشک یا روانشناس برنامهریزی کنید. بدون مشورت با روانپزشک در مورد وضعیت فرزندتان تصمیم نگیرید و در حضور کودک حرفی نزنید
فرزندانمان را مهرطلب بار نیاوریم!!!
- اگه فرزندمون رو تو محیطی بزرگ کنیم که ‘مهر’ نباشه, اونا خشمگین بار میان, عصبانی و طلبکار…و البته ناراحت…
- پس من تبدیل میشم به “یک انسان مهر طلب”,چرا که محبت ندیدم.
- چرا که خودم رو دوس ندارم… شما رو هم دوس ندارم…
- اما چون دنبال محبتم, راه میفتم میام تو مهمونی, دنبال شما هی لی لی به لالای شما میذارم و از شما تعریف میکنم, از خونه تون, آشپزیتون, لباستون….احوال مادرتون رو می پرسم, چرا؟!!
- تا دو تا پیام بهتون بدم:
- یک: منو خوب بدونین, هر چند به نظر خودم نیستم.
- دو: منو دوس داشته باشین, هر چند خودم خودمو دوس ندارم.
- حالا…
- من همه کار میکنم, رنج میکشم, حرص میخورم, ظرفاتونو میشورم, قربون صدقه تونم میرم…..
- چرااااا؟؟؟!!
- چون از بزرگ شدن تو خونه ای خالی از محبت و مهر, چنان آسیبی دیدم که الان نیاز دارم به همه نشون بدم که من خوبم, لطفا منو خوب بدونین…
- شایدم تا آخر عمر تو این حسرت بمونم!
- فرزندان ما اینجوری مهر طلب میشن…
- مثل خیلی از خود ما ….
و در آخر مراقب بزرگسالانی باشید که:
- ریم خصوصی کودکان را نادیده میگیرند و یا به آن تجاوز میکنند.
- ازمان زیادی را به جای گذراندن با بزرگسالان با کودکان میگذرانند.
- بدون هیچ دلیلی برای کودکان هدایای گران قیمت میخرند.
- در شما احساس ناخوشایندی به وجود میآورند بدون آن که دلیل این احساس را بیابید.
- به نظر میرسد که کودک شما یا دیگر کودکان از او میترسند و تمایل ندارند با آنها تنها بمانند.
وقتی فرزندتان از انجام کاری لذت میبرد، دستور دادن شما برای توقف کار بی نتیجه خواهد بود. مثلا وقتی کودک در حال بازی رایانه ای یا تماشای تلویزیون است؛ اگر مادر بیست بار هم بگوید:
- بسه دیگه
- پاشو دیگه
- درس هات مونده
- چشم هات آسیب می بینه
- بیام خاموشش کنم و…
- ولی کودک حاضر نیست، ادامه ندهد و لذتش را متوقف کند.
- پس بهتر است به جای این حرف ها یا تهدیدها به او پیشنهاد یک جایگزین جذاب بدهید، یا به او زمان اتمام بدهید.
- مثلا بگویید:
- بیا با هم کیک بپزیم.
- بریم فوتبال بازی کنیم.
- وقتی عقربه بزرگ ساعت به عدد سه رسید، تلویزیون را خاموش کن.
- بریم با رنگ انگشتی روی دیوار حمام نقاشی کنیم.
- بسته به علایق فرزندتان جایگزین در نظر بگیرید و مدام تذکر ندهید.
بدون دیدگاه